پيام
+
طبق معمول مامانم بابامو صدا زد که بياد دره شيشه سس رو باز کنه
پدرم بعد از کلي کلنجار رفتن نتونست دره شيشه سس رو باز کنه
مادرم منو صدا زد و منم خيلي راحت درش رو باز کردم و به بابام گفتم : اينم کاري داشت
پدرم لبخندي زد و گفت :
غزل صداقت
91/6/16
فقط ما
يادته وقتي بچه بودي و مامانت منو صدا ميزد تو زود تر از من ميومدي و کلي زور ميزدي تا دره شيشه سس رو باز کني ؟؟؟!!!!!
... ... ... ... يادته نمي تونستي ...
يادته من شيشه سس رو ميگرفتم و کمي درش رو شل ميکردم تا بازش کني و غرورت نشکنه ...
اشک تو چشمام جم شد ...
نتونستم حرفي بزنم و فقط پدرم رو بغل کردم !
گل پسر دنيا*محمد*
http://mohamade250.parsiblog.com/Feeds/6640417/ خواهش ميكنم....سر بزنين.به اين فيد:(((((